یا چیزی شبیه به این
Thursday, August 1, 2013
... کلاغها میدانند ...
صندلیِ رنجور
از رازهای نهفتهمان
لبریز
...
درختانِ کاج
قالب تهی کرده از شکوهِ شهر
پوست میاندازند
و دردهامان را
به گوشِ کلاغهای مسلول
زمزمه میکنند
...
ما
زندگی را
ایستاده، مردهایم
کلاغها بهتر از ما میدانند
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment