Friday, March 30, 2012

ماشین را کنار زدم. انگار که آن چه را ذهنِ معلول و ناامیدم مدت‌ها است گم کرده، در آن زمینِ فوتبال پیدا کرده باشد...
برای خماریِ دمِ صبح، برای کوفتگیِ زاده از یک شبِ اینسومنیایی کوفتی، مسکنی به‌تر از این نمی‌توانست برایم پیدا شود...
آن مردی که می‌دوید پا به پای جوان‌ها...
آن مردی که پاس می‌داد...
آن مردی که شوت می‌زد...
آن مردی که می‌خندید...
آن مردی که شلوار تا خورده داشت...
آن مردی که یک پا نداشت...

پ.ن. زمین فوتبال پارک شریعتی، ضلع جنوبی پمپ بنزین، ۴۵ دقیقه پیش

No comments: